English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (488 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
to pull a proof U نمونه چاپی دراوردن
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
matched samples U نمونههای جور
matched samples U نمونههای همتا
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
microcomputer U تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
torque U کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
eyeleteer U الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
catchpenny U تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
komi U فشاری
compressive U فشاری
head U ارتفاع فشاری
pressure welding U جوش فشاری
pushed U ضربه فشاری
pressure sweeping U روبیدن فشاری
pressure fraction U کسر فشاری
compression flange U سپر فشاری
achi komi U دفاع فشاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
compressive load application U بار فشاری
pressure welding U جوشکاری فشاری
compression flange U عضو فشاری
compression wave U موج فشاری
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
pressure device U ماسوره فشاری
die cast U ریختن فشاری
compression molding U قالبگیری فشاری
push U ضربه فشاری
pushes U ضربه فشاری
compression strength U استحکام فشاری
compression strength U تاب فشاری
compression strength U توان فشاری
data compaction U داده فشاری
constrictor knot U گره فشاری
press key تکمه فشاری
compressive yield point U حدجهمندگی فشاری
compressive stress U خستگی فشاری
compression spring U فنر فشاری
compressive stress U تنش فشاری
pressboard U تخته فشاری
pression pipe U لوله فشاری
push key تکمه فشاری
push shot U ضربه فشاری
compression strength U مقاومت فشاری
hard board U تخته فشاری
snap fastener U دکمه فشاری
push button U دکمه فشاری
push button U کلید فشاری
force feed oiler U روغندان فشاری
thumb U دگمه فشاری
thumbed U دگمه فشاری
filterpress U پالونه فشاری
filter press U صافی فشاری
thumbing U دگمه فشاری
thumbs U دگمه فشاری
force pump U تلمبه فشاری
head pressure U ارتفاع فشاری
compression stress U تنش فشاری
thrust bolt U پیچ فشاری
push button switch U تکمه فشاری
compressive yield point U نقطه لهیدگی فشاری
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
compression riveter U دستگاه پرچ فشاری
compression molding U ریخته گری فشاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
press casting U ریخته گری فشاری
compression specimen U نمونه ازمایش فشاری
thrust hardness U درجه سختی فشاری
cold pressed forging U اهنگری فشاری سرد
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
mae west U جلیقه نجات فشاری
net push U ضربه فشاری از لب تور
fumikumi U لگد فشاری به پایین
compression test specimen U نمونه ازمون فشاری
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weld U جوش دادن فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
letterpress U چاپی
typographic U چاپی
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
tobi komi U ضربه فشاری پا در حال پرش
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pieze U واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
pitometer log U سرعت سنج فشاری پیتومتری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
misprints U اشتباه چاپی
letter U حرف چاپی
printed matter U مواد چاپی
printed matter U اوراق چاپی
letters U حرف چاپی
misprint U غلط چاپی
misprint U اشتباه چاپی
printed wiring U سیمکشی چاپی
misprints U غلط چاپی
printouts U نتیجه چاپی
print U عکس چاپی
print U مواد چاپی
billhead U بروات چاپی
printed U مواد چاپی
printed U عکس چاپی
prints U مواد چاپی
prints U عکس چاپی
printed circuit U مدار چاپی
pamphlets U رساله چاپی
printout U نتیجه چاپی
pamphlet U رساله چاپی
letter press U مواد چاپی
etched circuit U مدار چاپی
hard copy U نسخه چاپی
infusion of tea U دم کردن چاپی
editorially U بطور چاپی
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
misprint U غلط چاپی کردن
misprints U غلط چاپی کردن
soft copy U نسخه غیر چاپی
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
printed circuit board U تخته مدار چاپی
letterpress U وابسته بحروف چاپی
typal U شبیه حروف چاپی
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
small print U حروف چاپی ریز
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
mother board U برد مدار چاپی اصلی
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition U چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard U تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
billhead U کاغذی که شبیه برات چاپی است
print hand U دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
Proof – reading. U غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
pcb U Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
print letters U دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
proofroom U اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
linocut U چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender U مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com